آنا یوردوموز مولی
مولی کندی ایله داها آرتخ تانیش اولاخ


شما در سالن سینما ننشسته یا بر روی مبل راحتی تان لم نداده اید، این هم فیلم پیشتازان فضا یا هر فیلم علمی تخیلی دیگری با آن همه ربات و صفینه و این داستانها نیست! حقیقت آن است که دوستان چشم بادامی مان در حال ساخت یک آسانسور فضایی کاملاً واقعی هستند و امید می رود تا سال 2050 آن را افتتاح کنند! بنا به خبر منتشره در روزنامه یومیوری ژاپن، شرکت ساختمانی اوبایاشی قول داده تا نیمه قرن جاری آسانسوری به ارتفاع 36,000 کیلومتر را به بهره برداری برساند.

این کمپانی قصد دارد تا از لوله های کربن نانو که 20 برابر محکم تر از فولاد هستند، برای ساخت کابل مورد نیاز این آسانسور بهره ببرد. قرار است در ساخت این دستگاه از کابلهایی به طول کلی 96,000 کیلومتر برای بالا و پایین بردن اتاقک آسانسور استفاده شود. بدین ترتیب طول کابل مصرفی چیزی در حدود یک چهارم فاصله زمین تا ماه خواهد بود.


 



ادامه مطلب...
ارسال توسط یوسف کریمی

پیرمردی 80ساله با پسر تحصيل کرده 45ساله اش روي مبل خانه خود نشسته بودند ناگهان کلاغي كنار پنجره شان نشست. پدر از فرزندش پرسيد: اين چيه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ. پس از چند دقيقه دوباره پرسيد اين چيه؟ پسر گفت : بابا من که همين الان بهتون گفتم: کلاغه. بعد از مدت کوتاهي پير مرد براي سومين بار پرسيد: اين چيه؟ عصبانيت در پسرش موج ميزد و با همان حالت گفت: کلاغه کلاغ! پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتي قديمي برگشت. صفحه اي را باز کرد و به پسرش گفت که آن را بخواند. در آن صفحه اين طور نوشته شده بود: امروز پسر کوچکم 3سال دارد. و روي مبل نشسته است هنگامي که کلاغي روي پنجره نشست پسرم 23بار نامش را از من پرسيد و من 23بار به او گفتم که نامش کلاغ است. هر بار او را عاشقانه بغل ميکردم و به او جواب ميدادم و به هيچ وجه عصباني نميشدم و در عوض علاقه بيشتري نسبت به او پيدا مي کردم!..





تاریخ: پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:پیرمرد,تحصیل کرده,مبل,پنجره,کلاغ,دفتر خاطرات,,
ارسال توسط یوسف کریمی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 31 صفحه بعد