آنا یوردوموز مولی
مولی کندی ایله داها آرتخ تانیش اولاخ

گلخنده ی شوال به ناهید مبارک                          ابروی خوش ماه به خورشید مبارک

آمدخبرازعرش وداع رمضان است                           عید است به یاران خبر عید مبارک




تاریخ: یک شنبه 29 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط یوسف کریمی

 




از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ای خدای قادر بی همتا

یکدم ز گرد پیکر من بشکاف
بشکاف این حجاب سیاهی را
شاید درون سینه من بینی
این مایه گناه و تباهی را

دل نیست این دلی که به من دادی
در خون تپیده آه رهایش کن
یا خالی از هوی و هوس دارش
یا پای بند مهر و وفایش کن

تنها تو آگهی و تو می دانی
اسرار آن خطای نخستین را
تنها تو قادری که ببخشایی
بر روح من صفای نخستین را

آه ای خدا چگونه ترا گویم
کز جسم خویش خسته و بیزارم
هر شب بر آستان جلال تو
گویی امید جسم دگر دارم

از دیدگان روشن من بستان
شوق به سوی غیر دویدن را
لطفی کن ای خدا و بیاموزش
از برق چشم غیر رمیدن را

عشقی به من بده که مرا سازد
همچون فرشتگان بهشت تو
یاری به من بده که در او بینم
یک گوشه از صفای سرشت تو

یک شب ز لوح خاطر من بزدای
تصویر عشق و نقش فریبش را
خواهم به انتقام جفاکاری
در عشقش تازه فتح رقیبش را

آه ای خدا که دست توانایت
بنیان نهاده عالم هستی را
بنمای روی و از دل من بستان
شوق گناه و نقش پرستی را

راضی مشو که بنده ناچیزی
عاصی شود بغیر تو روی آرد
راضی مشو که سیل سرشکش را
در پای جام باده فرو بارد

از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره این دنیا
بانگ پر از نیــــاز مرا بشنو
آه ای خدای قادر بی همتا

 




تاریخ: پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:در برابر خدا,فروغ فرخزاد,شعر,,
ارسال توسط یوسف کریمی

 

 

 

التماس دعا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




تاریخ: پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:عکس,تصویر,شب قدر,
ارسال توسط یوسف کریمی

اول اینکه از استرسهایتان حرف بزنید:

یک آدم صبور و دهن‌قرص، گیر بیاورید و کل بدبختی‌ها و جفتکهایی که از “الاغ زندگی” خورده‌اید را با او تقسیم کنی ! بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می‌کنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند ویحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید… و این یعنی آرامش..

 

 

دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید:

گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید…
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی‌هایی که در گذشته در حق خودتان کرده‌اید، نشوید. همه همینطور بوده‌اند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده‌ای جز چرکی شدن آنها ندارد . آینده را هم که رسما  به  حساب نیاورید. ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است. فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سخت‌تر و دردناک‌تر است…

                                            بقیه را در ادامه مطلب بخوانید



ادامه مطلب...
ارسال توسط یوسف کریمی


هی سلام.
من کبد شما هستم.
می خوام به شما بگم چقدر دوستتون دارم... به 9 روش

 

                                         حتما ادامه ی مطلب را بخوانید بسیار جالب ومفیداست



ادامه مطلب...
ارسال توسط یوسف کریمی

بازار و اقتصاد مرغ زده این روزها تنها نوایی که سر می دهد، سر به فلک کشیدن قیمت مرغ است و بس! اتفاقی که در چند وقت اخیر هر کسی را به نوعی به واکنشی واداشته است.

این روزها هیچ کس حق از گل نازکتر گفتن به ملکه های بازار! را ندارد و خیلی ها تنها نصیبشان از مرغ های امروز نگاه کردنشان از پشت ویترین مرغ فروشی هاست!

صف عریض و طویل مرغ پدیده دیگر امروز بازار است که البته مردم اگر به توصیه های اخیر گوش فرا دهند و مرغ را کلا از برنامه غذایی خود حذف کنند، دیگر شاهد چنین صف هایی نخواهیم بود!



ادامه مطلب...
ارسال توسط یوسف کریمی

 

پيرمردى بر قاطرى بنشسته بود و از بيابانى می‌گذشت. سالكى را بديد كه پياده بود
پيرمرد گفت: اى مرد به كجا رهسپاری؟
سالك گفت: به دهى كه گويند مردمش خدا نشناسند و كينه و عداوت می‌ورزند و زنان خود را از ارث محروم می‌كنند
پيرمرد گفت: به خوب جايى می‌روى
سالك گفت: چرا؟
پيرمرد گفت: من از مردم آن ديارم و ديرى است كه چشم انتظارم تا كسى بيايد و اين مردم را هدايت كند

 

 

 



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 13 مرداد 1391برچسب:سالک,عاشق,رسم عاشقی,خداشناس,,
ارسال توسط یوسف کریمی

 

روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت  . زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه  پذیرایی می کرد.. بسیار مراقبش بود و تنها بهترین چیزها را به او می داد.
زن سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار میکرد . پیش دوستهایش اورا برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مردی دیگر برود و تنهایش بگذارد  
واقعیت این است که او زن دومش را هم بسیار دوست می داشت . او زنی بسیار مهربان بود که دائما نگران و مراقب مرد بود . مرد در هر مشکلی به او پناه می برد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید.
 
اما زن اول مرد:
 
 
 
بقیه در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,
ارسال توسط یوسف کریمی

    این پل راگروه مهندسی معماری ro&ad در روستای هالسترین هلند، طراحی و ساخته است

در ساخت این پل از چوب اکویا  استفاده شد. در این چوب ها از فناوری نوینی استفاده شده تا در برابر باکتری ها و قارچ ها مقاوم باشد و حجم بالایی از آب را برای مدت زمان طولانی تحمل کند

این پل به نام  پل غرق شده یا پل موسی به یاد معجزه حضرت موسی در شکافتن رودخانه ، نیز نامیده می شود

پل غرق شده در کنار قلعه باستانی مربوط به قرن 17 میلادی ساخته شده است . دلیل ساخت این پل به این شیوه آن است که محیط و فضای اطراف قلعه باستانی، از لحاظ بصری تحت تاثیر قرار نگیرد و به همان شیوه قدیمی باقی بماند

 

 

بقیه عکس ها در ادامه

 



ادامه مطلب...
ارسال توسط یوسف کریمی