ای خدا این چهره را گریان مکن
عید ما را تلخ با مهمان مکن
حالمان، هرچند خیلی خوب نیست
بد ترش با پاتک آنان مکن
عمه ها را منصرف دار ازسفر
خاله هارا راهی تهران مکن
راه بر خواهر زنان مسدود ساز
باجناقی سوی ما پران مکن
ای خدا مادر زن از ما دور دار
خانه را با زلزله ویران مکن
زنگ در را از صدا انداختیم
درد آن را خواهشاَ در مان نکن
مرغ و ماهی جور کردن مشکل است
لطفا این اعصاب را داغان مکن
استرس بر جان و دلهامان نریز
شکل ما را هم چو نی قلیان مکن
قرضمان را بیش از این بالا مبر
جمع مارا راهی زندان مکن
یا که یک پول ردیفی لطف کن
یا که مهمان را بلای جان مکن
از: وبلاگ عمو مصطفی
مد شده این روزها پز می دهیم
پیش هر کس، هر کجا پز می دهیم
جمعمان هر وقت کامل می شود
یا که می لافیم؛ یا پز می دهیم
کار ما اصلا همین پز دادن است
خوب و خوشحالیم تا پز می دهیم
واقعا خیلی سبک تر می شویم
چون که ریلکس و رها پز می دهیم
هیچ فرقی هم ندارد جای آن
در عروسی یا عزا پز می دهیم
چهره هامان ناز و خوشگل می شود
بس که با ناز و ادا پز می دهیم
یک نفس در خواستگاری هایمان
از سر صدق و صفا پز می دهیم
با نماز و روزه و اعمال هم
دور از چشم خدا پز می دهیم
با قیافه، لنز، مو، گوشی، لباس
روسری، عینک، طلا پز می دهیم
با عمو ها، عمه ها، هر کس که شد
دوست، فامیل، آشنا پز می دهیم
خال کوبی می کنیم ابروی خود
تازه آن هم تا به تا پز می دهیم
می خریم از بوفه ی دانشکده
کیک با کوکا کولا پز می دهیم
کاش این پزها کمی معقول بود
گاه خیلی نابجا پز می دهیم
خانعمومان برج دارد در ونک
ما ته یک روستا پز می دهیم
عمه ی داماد ما هر وقت که
می رود اسپانیا پز می دهیم
خاله رعنا رفته ویلای شمال
بعد ما در این هوا، پز می دهیم
سوپر استار است دختر عمه مان
او خودش نه بلکه ما پز می دهیم
در اتاق سی سی یو، زیر سرم
یا که در حال کما پز می دهیم
در خیابان، با لباس و کیف و کفش
با مگان و زانتیا پز می دهیم
این درست، اما نمی دانم به چی
توی استخر و سونا پز می دهیم
توی مهمانی که غوغا می کنیم
چون که با هم همصدا پز می دهیم
دائماً با امتیاز این و آن
مد شده این روزها پز می دهیم
از: وبلاگ عمو مصطفی
پسرم! دانشگاه کسی را آدم نمی کند. علم را از دانشگاه بیاموز ، ادب را از مادرت!
پسرم! سخت ترین کار عالم ، محکوم کردن یک احمق است.
پسرم! در تاکسی با تلفن همراه بلندبلند صحبت نکن.
پسرم! با كسی كه از روزنامه فقط نيازمنديهايش را ميخواند دوستی نكن. آدم بيكار و بی اراده ای است.
پسرم! با کسی که شکمش را بیشتر از کتاب هایش دوست دارد ، دوستی مکن.
پسرم! با رئيس ات زياد گرم نگير برايت حرف درمی آورند.
پسرم! هیچ گاه از دانشگاه های هاروارد، ماساچوست و بوستون مدرک نگیر. برایت حرف در میارن. مگه دانشگاه آزاد چشه؟
پسرم! قرض نگير. قرض هم نده.
پسرم! شماره حساب هدفمندی یارانه ها ، رمزگذاری شده در صندوقچه مرحوم آقابزرگ توی اتاق پشتی است.
پسرم! اخبار را از منابع مختلف بگیر. جمع بندی اش با خودت. مخاطب دائمی یک رسانه بودن آدم را به حماقت می کشاند.
پسرم ! كسي را به خاطر دين اش مسخره نكن. چون او هم حق ندارد بخاطر دين ات تو را مسخره كند.
پسرم! شهر ما خانه ما! …نه نه نه! نمی خواد عزیزم. شهرشون خونه خودشون. اول اتاقت رو از این ریخت در بیار.
پسرم! دوستانت را با یک لیوان آب خوردن امتحان کن! آب را به دستشان بده تا بنوشند! بعد بگو تا دروغ بگویند! اگر عین آب خوردن دروغ گفتند از آنان بپرهیز…
پسرم! قواعد رانندگي را بيخيال. فقط مواظب باش بهت نزنند.
پسرم! اگر کسانی از سر نادانی به تو خندیدند ، تو برای شفایشان گریه کن
هان ای پسر! اهل هنر را احترام کن. اما مواضع سیاسی ات را با کسی مسنج وکسی را به خاطر مواضعش مرنجان.
پسرم! بلوتوث تلفن همراهت را خاموش نگهدار، مگر در مواقع ضروری
فرزندم!هیچ کس تنها نیست.
پسرم! هر روز از همکارانت در اداره عمیقا خداحافظی کن. کسی نمی داند آیا فردا در همان اداره باشی یا نه. اداره در همان شهر باشد یا نه. شهر در… ولش کن پسرم
پسرم! پیامک های عید نوروزت را همین الان بفرست هان ای پسر! خواستی در مملکت خودمان درس بخوانی بخوان. خواستی فرنگ بروی برو. اما اگر ماندی از فرنگ بد نگو ، اگر رفتی از مملکتت.
پسرم! گوجه را از نارمک بخر، شنیده ام ارزان است!
و در آخر: پسرم اوج نگیر
یک زن نگران آینده است تا زمانی که شوهر کند
یک مرد هرگز نگران آینده نیست تا زمانی که زن بگیرد
یک مرد موفق مردیست که درآمدش بیشتر از مبلغی باشد که زنش خرج می کند
یک زن موفق زنیست که بتواند چنین مردی را پیدا کند
دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن اموخت
لبخند نهاد بر لب من بر غنچه ی گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست تا هستم و هست دارمش دوست
(ایرج میرزا)
شبها بر ماهواره تا صبح بنشست و کلیپ دیدن آموخت
بر چهره سبوس و ماست مالید تا شیوه ی خوشگلیدن آموخت
بنمود تتو دو ابروی خویش تا رسم کمان کشیدن آموخت
هر ماه برفت نزد جراح آیین چروک چیدن آموخت
دستم بگرفت و برد بازار همواره طلا خریدن آموخت
با قوم خودش همیشه پیوند از قوم شوهر بریدن آموخت
آسوده نشست و با اس ام اس جکهای خفن چتیدن آموخت
چون سوخت غذای ما شب و روز از پیک مدد رسیدن آموخت
پای تلفن دو ساعت و نیم گل گفتن و گل شنیدن آموخت
بابام چو آمد از سر کار بیماری و قد خمیدن آموخت
آره خواهر طفلکم بدبخت شد !
یه روزی آقـــای کـــلاغ،
یا به قول بعضیا جناب زاغ
رو دوچرخه پا میزد،
رد شدش از دم باغ
پای یک درخت رسید،
صدای خوبی شنید
نگاهی کرد به بالا،
صاحب صدا رو دید
یه قناری بود قشنگ،
بال و پر، پر آب و رنگ
وقتی جیک جیکو میکرد،
آب میکردش دل سنگ
آقایونی که عاشقن یا احتمالا ممکنه که بعدا عاشق بشن حتما این داستان را
کامل بخونن
می گویند زن، چراغ خانه است.
اما
لابد شنیده اید که در همین راستا، بعضی ها طرفدار "چلچراغ" شده اند
و بعضی ها هم تمایل به "صرفه جویی در مصرف برق" دارند!
با این حساب می شود این تعاریف را نیز ارائه داد:
شاعر مرد در جواب میگه :
محتویات این مطلب جهت آشنایی افراد غیر ایرانی با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگریست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمیده !
عذرخواهی: در ایران دمده شده و بجای آن از توجیه استفاده میشود.
بیمه عمر: قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود.
شناسنامه یا کارت ملی: دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.
سریال: فیلمیست چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوههای دزدی را به شما آموزش میدهد.
تلفن همراه: وسیلهای سهکاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن و نهایتا عکس گرفتن است.
ایرانسل: خط تلفنی است جهت مزاحمت و سر به سر گذاشتن دوست و آشنا.
گرانی: کلمهیی است زادهی توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است!